به حراج گذاشتن معصومیت کودکان با برجام آموزشی
نویسنده : دکتر محمد بنائیان سفید

1- در سپتامبر 2015رهبران کشورهای عضو سازمان ملل متحد در اجلاس عالی رتبه، متعهد شدند تا اهداف و دستور کار جهانی توسعه پایدار 2030را که فرآیندگسترده مشورتی در سطح جهان بود را در اول ژانویه 2016مدنظر قرار دادند؛ این دستور کار 17هدف اصلی و169هدف ویژه دارد، که در هدف چهارم، تحقق کلیه اهداف این دستور کار (اهداف 1،3،5،8،12،13)وغیر مستقیم (بقیه اهداف)نقش اصلی و محوری دارد، در خرداد 1395اجلاسی با حضور کل کمیسیون های ملی بیش از 130کشور ومعاونان ذیربط یونسکودر شهر شانگهای چین برگزار شد وهدف چهارم به اتفاق آرا به عنوان اولویت اول دستور کار جهانی 2030 شناخته شد و تاکید کردند نه تنها به هدف چهارم محدود نمی شوند بلکه لازم است به عنوان اساس موفقیت سایر اهداف توسعه پایدار مورد توجه قرار گیرد.
اجرای هدف چهارم توسعه پایدار 2030با عنوان«به سوی آموزش و یادگیری مادام العمر با کیفیت،برابر و فراگیر برای همه» وسازمان یونسکو با ایفای سه نقش هدایت و هماهنگی، نظارت و گزارش دهی وارتقای ظرفیت کارشناسی دولت ها ،اجرای این هدف مهم را پس از تصویب نهایی چارچوب عمل جهانی آموزش 2030درسی قرار داد و هشتمین کنفرانس عمومی یونسکورا در نوامبر 2015 آغاز کردند تاکه تجربه سازمان یونسکو وکلیه عاملان جامعه بین المللی،کارشناسان وذینفعان جهانی ،در اجرای اهداف شش گانه برنامه “آموزش برای همه “(2000-2015) را داشته باشند و بر این اساس توصیه های مکرر برجلب مشارکت کلیه شرکاءرا در یک رویکرد فرابخشی،اعم از نهاد های رسمی و غیر رسمی، دولتی وخصوصی مورد تاکید قرار دادند.
کمیسیون ملی یونسکو ایران که مطابق بند 7 اساسنامه سازمان یونسکو ،نهاد متولی اجرای چارچوب عمل های جهانی در ایران است و ارائه نظر از طریق این نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در یونسکو به دبیرخانه اسپک انجام می پذیرد .
بیان مطالب فوق الذکر،فرآیند تصمیم گیری واهداف مترتب بر توصیه های دستور کار جهانی توسعه پایدار 2030بوده است، نویسنده با قبول اینکه حتما باید تعاملات بین المللی و استفاده از تجارب دیگران مد نظر قرار گیرد ، اما عنوان سند ملی 2030برچه اساس بوده است؟ وآن هم«به سوی آموزش ویادگیری مادام العمر با کیفیت ، برابر و فراگیر برای همه» وتعریفی که از برنامه درسی ارائه می شود آموزش ویادگیری جزئی از برنامه درسی است، بنابراین این سند نمی تواند جامع ومانع برای نظام تعلیم وتربیت اسلامی باشد .

2- این بیانیه یا توصیه در ایران به عنوان سند ملی تلقی شده است و حال آنکه اگر قرار بود بیانیه 2030سند ملی تلقی شود باید یک سند بین المللی باشد ونه ملی، چون سند ملی باید بر اساس مبانی، اصول ،آرمان ها و فرهنگ یک ملت و کشور طراحی وتدوین شود.

3- سند تحول بنیادین آموزش و پرورش،نقشه جامع علمی کشور و نقشه مهندسی فرهنگی کشور ونیز اسناد بالا دستی تعلیم و تربیت از جمله سیاست های کلی ابلاغی مقام معظم رهبری در تحول آموزش و پرورش از طریق نهاد های مرتبط با مسائل فرهنگ وتعلیم وتربیت تدوین و به تصویب مراجع قانونی رسید ؛ سوال اینجاست که آیا ضرورت داشت سند ملی2030 که بدون تصویب مجاری قانونی و اعتبارسنجی لازم از سوی صاحب نظران دست اندر کار تدوین و به یونسکو ارائه شود؟
زیرا آموزش و پرورش یک امر حاکمیتی است (سیاستهای 13گانه کلی آموزش وپرورش ابلاغی مقام معظم رهبری که از طریق مجمع محترم تشخیص مصلحت نظام تصویب گردید ؛آیا نادیده گرفتن عناصر دیگر نظام حاکمیت نیست؟بویژه با توجه به اصل125 قانون اساسی که در تعهدات بین المللی باید از طریق مجلس شورای اسلامی انجام پذیرد.

4- در متن سند2030 مطالبی آورده شده است که صرفا برای بیان صوری اشاره به بعضی از راهبردهای کلان اسناد بالا دستی شده که بی شک محتوا با صورت همسویی نداشته و در اجرا با زاویه ی ازریل گذاری سند تحول مواجه خواهد شد،که به بعضی از آنها در این مقاله اشاره می شود.

5- بجای اینکه اسناد بالا دستی که حاصل تلاش چندساله دانشمندان ،خبرگان تعلیم وتربیت ودست اندرکاران قانونی بوده است، به عنوان اصل قرار گیرد،اصل را بندهای مرتبط با اهداف یونسکو به عنوان مفهوم وبندهایی از اسناد را به عنوان مصداق قرار دادند و حال آنکه در دو سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند ملی برنامه درسی کلیه راهبردها و راهکارهای مبتنی بر اصول، مبانی وارزشهای اسناد وحتی رهنامه ی تحول بنیادین آموزش وپرورش به صورت عرضی و طولی مرتبط با آرمانها،مبانی و اهداف سندتحول بوده است .البته هیچگونه اشاره ای به فلسفه تعلیم وتربیت اسلامی و بیانیه ارزشی نشده است، اما به بیانیه ماموریت ها اشاره شده است و احتمال اینکه این راهبردها بدون ذکر مبانی واصول به صورت صریح باشد،انحراف در نظام تعلیم و تربیت ویکی از مسیرهای قانونی ((نفوذ))فرهنگی را برای نسلهای بعدی هموار خواهد کرد، که همان دیدگاه سکولاریسم است که دین را از گردونه مسائل اجتماعی و آموزشی خارج می کند.که این مهم در کتاب «به سوی هویت های جدیدبرنامه های درسی» و نظریه های پست مدرنیسم بویژه در مسائل آموزش،زنان،برنامه درسی بین المللی و هویت کاملا ملموس است .

6- در بخش «نقشه راه آینده وزارت علوم راهبردهای 1392»صص:188سند ملی 2030به 9 راهبرد اشاره نموده که اشاره به طرح منشور کیفیت نظام جامع، تضمین کیفیت ونظارت علاوه بر اسناد بالا دستی چشم انداز توسعه 1404،نقشه علمی کشور ،سندآموزش عالی در برنامه ششم توسعه نموده است که کار بایسته ای بوده است.اما ایراد اینجاست که:
اولا،آیا سندتحول آموزش و پرورش که شورای نظام تحول آموزشی،با استنادبه مبانی،اصول وارزشها، آن را به عنوان پایه از سند تحول آموزش و پرورش،برای تدوین اسنادتحول نظام آموزشی پذیرفته،نمی بایست به آنها اشاره می شد؟ و در ثانی چرا صرفا به عنوان «متن پشتیبان» مطرح شده است؟در صورتیکه لازم بود 12 راهبرد کلان مندرج در نقشه جامع علمی کشور ذکر می گردید ،بویژه راهبردهای کلان( 2،5و8)و نیز آنچه که در مسایل نه گانه مطرح شده است جهت گیری وهدف است نه راهبردزیرا اهداف بیان می کنندکه فعالیت های مذکوررابه کدام سو باید برد؛ مبانی، از بنیان های وجودی ، معرفتی و ارزشی این سند سخن به میان می آورد و اصول، رهنمود هایی را برای هدایت آن ها به سوی اهداف، مشخص می سازند که در سند2030هیچ نشانی از موارد بالا به چشم نمی خورد.

7- در بخشی از سند2030آمده است«در دوره پهلوی دوم سرعت آموزش عالی ،مبتنی بر پژوهش، تولید علم،تربیت نیروی متخصص و رویکردکاربرد دانش در زندگی و آموزش معطوف به حل مساله وبا پاسخگویی به تقاضاها و اولویت های جامعه بود و در پایان دوره پهلوی آموزش عالی رایگان بود و نیز دوران تمرکز گرایی آموزش عالی بود (ص182سند 2030»اما بعد ازانقلاب مواجه با کاهش مراکز آموزش عالی و دانشجو بود ونیز سهمیه بندی جنسیتی در سال 1361(ص183)و محدودیت رشته برای دختران را تا سال 1368 عنوان نمودند .اینکه مقایسه هرم علمی و کیفیت مراکز آموزش عالی را در قبل و بعد ازانقلاب به این صورت بیان کنیم، اولا ظلم مضاعفی به اهتمام وتلاش اساتید و دست اندر کاران نظام تعلیم و تربیت وآموزش عالی است و در ثانی رتبه های علمی ایران که بعد از انقلاب بی سابقه بوده است ،نشان از دلسوز ی و کیفیت بخشی معلمان آموزش و پرورش و اساتید دانشگاه ها دارد و ثالثا همان گونه که مطلع می باشید بعد از انقلاب در مقطعی به دلیل انقلاب فرهنگی در دانشگاهها ،با وقفه ای مواجه بود که صرفا دانشگاه هابرای تربیت معلم فعال بودند واین را نباید به حساب کاهش دانشجو گذاشت ومتعاقبا سهمیه بندی جنسیتی درسال 1361چون انقلاب اسلامی تحقق پیدا کرد و براساس مبانی اعتقادی وقتی خانم ها می توانستند به درجات عالی علمی در زمینه مامایی ،تخصص زنان و زایمان،پرستاری و… برسند؛جایز نیست که مردان در این رشته ها تربیت شوند و از طرفی با توجه به مسایل فیزیکی و جسمانی زنان ،برخی شغل ها و رشته ها با اشتغال زنان در آن بخش مناسب نبوده است مانند کشاورزی وتغییر سهمیه جنسیتی به مفهوم تبعیض نمی باشد و حال آنکه حقوق زنان و دفاع اسلام از حقوق زن در بیش از 14 قرن پیش در قرآن و عترت اهل بیت علیهم السلام مطرح شده است درحالیکه نهضت و جنبش زنان (فیمینیسم)در سال 1975شکل گرفته است.
اینکه در سال 1385و 1386 اعمال سهمیه بندی جنسیتی بر اساس مصوب مجلس در برخی رشته ها را ذکر نمودند (صص:182و183)و توضیح داده نشده است که این مصوبه مبتنی برچه استدلال وضرورت جامعه بوده است؟چون حق نمایندکان مجلس است که برای خلاءهای قانونی تصمیم بگیرند که شایدبر اساس نیاز جامعه و ارتباط آن با اشتغال بوده باشد.به نظر می رسد نوعی برداشت سلیقه ای و نگرشی وجود دارد که می خواهند بحث سلیقه ای ،حزبی و گروهی داخل کشور را به تصمیمات خلاف عرف بین المللی نسبت دهند، که این کار زیبنده ای نمی باشد .شاید عجله در تدوین سند 2030 این معنا را تداعی کند که چون تدوین اسناد بالا دستی در زمان مسئولیت ما تحقق نیافته است ، پس این سند ملی را تصویب کنیم که هم خوشایند تصمیم گیرندگان یونسکو باشد و هم اسناد بالا دستی را تحت الشعاع قرار دهد. البته اگر خدای ناکرده این تفکر باشد خیانت به کشور و زحمات نهاد های ذیربط است ،چراکه در تدوین اسناد ملی بعضا همان هایی دست اندر کاربوده اند که در سند 2030حضور داشته اند،البته این چرخش ها نشان از عدم باور واعتقاد به اسنادی می باشد که خودشان در کمیته های تخصصی و کارشناسی شش گانه هدایت و تصویب آنرا به عهده داشته اند.

8- در بیان راهبردها، درسند2030،لازم بود به راهبردهای دوازده گانه نقشه جامع علمی کشور(صص:23،24)راهبردهای کلان 15 گانه سند تحول بنیادین آموزش وپرورش (فصل ششم صص:24-28)و راهبردهای کلان 13 گانه نقشه مهندسی فرهنگی (فصل ششم صص:32-33نقشه مهندسی فرهنگی، 1393)ونیز سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری به اقتضای ارتباط با موضوع صریحا اشاره و بویژه از بیانیه ارزشی هرکدام، تاکید می گردید.

9- در مقدمه پاراگراف دوم (سند2030ص191) با اشاره به ساحت های شش گانه، عناوین دقیق آن بیان نشده است مثلا ساحت اول که اعتقادی،عبادی واخلاقی, بوده است ( فصل دوم..بند چهار بیانیه ی ارزشها ،سند تحول آموزش وپرورش. صص:15-19)ساحت عبادی و اعتقادی حذف وبجای آن ساحت دینی آمده است بیان این مهم نسبت به فهم از نظر بار مفهومی تفاوت معنا داری دارند. ونیز بجای ساحت زیستی،بدنی که دراصل اسناد تحول بیان شده است (بیانیه ارزش ها بند4 ص16)عنوان جسمانی ، بدنی آمده است که از نظر مفهومی بسیار متفاوت است واصطلاح جسمانی بیشتر مفهوم لذت جویی دارد که در نگاه مادی گرایانه به انسان وهدف صرف این دنیایی را تداعی می کند، که این مفهوم در معنای بدنی مستتر است.
کلمه جسمانی معانی corporeal,bodily,material,worldlyو مفهوم و معنای زیستی biologicalوvitalجنبه حیاتی دارد.ومعانی آنها(حیاتی ،واجب،اساسی و وابسته به زندگی ) می باشد که هریک از این واژه ها می تواند بار حقوقی متفاوتی داشته باشد .

10- در بخش تهدید ها؛ بند 5 شماره 3، اشاره به تعصبات قومی در زمینه آموزش دختران و حتی در برخی مناطق جلو گیری ازادامه تحصیل پسران بیان شده است . سند2030ص195ونیز دربند شماره 5؛ به پایین بودن ظرفیت پذیرش دانشگاهها در بخش آموزش علمی کاربردی اشاره شد.ذکر این تهدید بر اساس کدام سابقه و اطلاعات چند سال اخیر کشورمان می باشد؟اولا بعد از انقلاب به ندرت این مساله آنهم در برخی اقوام مطرح بوده است که با فرهنگ سازی از بین رفته ودر ثانی تعداد دانشجویان دختر داوطلب دانشگاهها در برخی سال ها بیش از پسران بوده است و ثالثا وقتی ما آمار می دهیم که نرخ ثبت نام خالص پایه اول ابتدایی سال93-92(97.88%)بوده است و پیش بینی تا سال پایانی 1411-1410به 99.5% می رسد (صص:110و 111سند2030)آیا این آمار که واقعی هم هست با قضاوت بالا در تناقض نمی باشد؟ آیا بین ثبت نام کنندگان دختر وپسر در دوره ابتدایی تفاوت معنا داری وجود دارد که چنین برداشتی را داریم ؟یا در ارتباط با چالش ها عباراتی مانند ازدواج زودرس دختران ،عدم دسترسی برخی کودکان به پیش دبستانی،آموزش جنسی،خانواده وازدواج به سبک غرب و….. با طرح این مباحث در فردا ی جامعه ماچه اتفاقی خواهدافتاد؟ که اگر الزام وتعهد مارا درباره بهانه جویی حقوق کودکان و نوجوانان درآینده مطرح کنند چه پاسخی خواهیم داد؟با نظارت و اطلاعاتی که سازمان های بین المللی دارند اینها شائبه عدم رعایت حقوق کودکان وزنان را تداعی نمی کند؟ ودر مقایسه با حتی کشور های پیشرفته کدام کشور دارای چنین ثبت نام خالص می باشند؟ که در سند 2030 ذکر نشده است ونیز در مورد آموزش همگانی در ایران که وضعیت مطلوبی در جهان دارد ودر برخی نقاط جشن ریشه کنی بیسوادی(10-49سال) برگزار گردید و حتی در سالهای اخیر به ندرت می توان بیسوادان را شناسایی کرد و حتی بیسوادان خارجی مقیم ایران مانند افغان های عزیز که هم فرزندان آنها تحت آموزش رسمی وهم بیسوادان 10 تا 49 سال را مشمول نهضت سوادآموزی شده اند، که نشان از آموزش همگانی واهمیت آن درایران اسلامی وتاکیداسلام می باشد .ظرفیت دانشگاه علمی کاربردی متناسب و با کیفیت بوده است که بسیاری از صندلی ها خالی است و باید دانشگاههای نظری غیر علمی کاربردی از پذیرش دانشجوی علمی کاربردی خودداری نمایند، چنانچه حدود تقریبا نصف ظرفیت های دانشگاهی ما خالی هستند و کمبود ظرفیت دانشگاه ها در این سند معنا ندارد . چون اطلاعات باید بر اساس وضعیت موجود از روش SWOTیا دورانی بودن احصاء وراهبردها تدوین گردد.

11- جا دارد دیدگاه مقام معظم رهبری را مطرح نماییم که فرمودند: «ما برای تربیت نسل آینده با حریفی به نام ((نظام سلطه بین المللی)) مواجه هستیم که برای نسل جوان ملت ها، بویژه ملت ایران برنامه دارد،نوسازی نظام آموزشی به شیوه تقلیدی و رونویسی از دست غربی ها کاری غلط است ،آموزش و پرورش در قانون اساسی ، مساله ای حاکمیتی است ودولت باید نقش آفرینی کند(12اردیبهشت 1395)».
با این بیانات و تاکیدات معظم له وبا استناد به اسناد بالا دستی، مفهوم خصوصی سازی آموزش وپرورش مبتنی بر حاکمیتی بودن نظام است یعنی سیاستگذاری ، اهداف،پایش ونظارت امر حاکمیتی می باشد وموسسات خصوصی می تواننددر اجرا مشارکت نمایید که این مهم در بسیاری از کشورها مرسوم است واین موضوع با سه نقش هدایت و .هماهنگی. ،نظارت وگزارش دهی سازمان«یونسکو» در تناقض است .(مقدمه سند2030)و نیز عنوان «تغییر نگرش سنتی نسبت به آموزش زنان» که در بخشی از سند 2030بیان شده است با مبانی و اعتقادات اسلامی کشور ما منافات دارد و علت اصلی تدوین سند تحول بنیادین آموزش وپرورش بر اساس تحول اساسی و مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت (فلسفه برنامه درسی)بوده است که علم آموزی برای هر مرد وزن واجب است ودین باوری ، خدامحوری،عدالت و قرب الهی که منجر به حیات طیبه اسلامی می گردد ، یعنی نگرش سنتی نسبت به آموزش زنان یک امر متعالی و برگرفته از عدالت آموزشی و اجتماعی بوده که اسلام درمورد حقوق زنان تاکید نموده است واینگونه نیست که هرچه مربوط به سنت باشد باید تغییر پیدا کند که این نگرش ضد سنتی از تفکر نومفهوم گرایان وپست مدرنیسم است که همه چیز را در حال تغییر و تحول می دانند و حتی با قانون علمی که مدرنیسم ها آن را ثابت می دانند مخالفند، آیا این نگرش ضد سنتی به این نظریه که هیچ چیز ثابت وجود ندارد ختم نمی شود که به نوعی به اعتقاد وایمان به خدا و فطرت الهی انسان که لایتغیر است را هم نشانه خواهند گرفت(سوره روم آیه 30،)

12- به نظر می رسد دست اندر کاران تدوین سند2030 از این فرصت طلایی یونسکو می بایست استفاده بهینه می نمودند و با پشتوانه علمی قوی واسناد مدون ومصوب بالا دستی که کمتر کشوری دارای این چنین اسناد مدون است، اقدام به تدوین برنامه درسی بین المللی می نمودند و همه اهداف که بدون شک در سند تحول و نقشه جامع علمی کشور بیان شده است تدوین وارائه می دادند ،متاسفانه جامعیت سند ما را در اهداف بیانیه یونسکو آن هم در یک مورد(هدف چهارم) آنها هضم نموده که این مهم خلاف انتظار از تهیه وتدوین کنندگان سند بوده است ونیز نشان از عدم رعایت قاعده نفی سبیل درقرآن کریم: «و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا » (نسا آیه 141) درتعاملات بین المللی دارد که بر اساس اصل 153قانون اساسی که سلطه بیگانگان ممنوع است و این سوال در ذهن خطور می نماید که آیا این تعهدات و التزام و گزارش اجرای آن به سازمان یونسکو بر اساس ایفای نقش سازمان یونسکو در سه محور هدایت و هماهنگی ،نظارت و گزارش و نیز وظیفه کمیسیون ملی یونسکو ایران که مطابق بند 7 اساسنامه سازمان یونسکو ، نهاد متولی اجرای چارچوب عمل های جهانی در ایران به یونسکو ودبیرخانه اسپک است یک تعهد و الزام مکتوب به شمار نمی رود؟ (به موضوعی که در کشور ما وجود ندارد) و حال آنکه عملکرد سازمان های بین المللی و موضع گیری آنان برای اعضا و بویژه کشور هایی که مورد تعدی و ظلم واقع می شوند هیچ اقدامی بر علیه نظام سلطه و تفکر غرب ننموده اند که مورد اعتماد باشند.

13- از اظهار نظر سران استکبار چنین استنباط می شود که سازمان های بین المللی مجری دکترین امنیت ملی آمریکا و منافع غرب هستند و یکسویه عمل می نمایند که نماد عینی آن حق وتو می باشد ؛دیدگاه اوباما در دانشکده نظامی وست پوینت نیویورک با تاکید بر اینکه نهاد های بین المللی از سازمان ملل گرفته تا صندوق بین المللی پول وبانک جهانی را آمریکا شکل داده است و این نهاد ها تقویت کننده نیرو وتوان آمریکا وبخشی از رهبری آمریکا هستند و شاید در همین راستا بود که سند2030در 13آبان 1393در کنفرانس بین المللی(( نوآوری در آموزش)) که در سال 2011 از سوی پنتاگون بر اساس دکترین امنیت ملی آمریکا توسط اوباما ابلاغ و در سال2015با سخنرانی میشل اوباما همسر آقای اوباما در دوحه قطر به تصویب رسید ودر این سند هم خبری از نظام معیار اسلامی نیست و از 23 مولفه ای که در فصل پنجم هدف های کلان سند تحول آموزش و پرورش در صفحه 24 بیان شده است در فصل5 سند2030پاراگراف دوم ص 191، عبارات معتقد به معاد ، آشنا به مسئولیت خود در برابر خدا ،ولایت مدار،منتظر و متخلق به اخلاق اسلامی بیان نشده است زیرا در ساحت ها وقتی اخلاق ذکر می شود این اخلاق در فرهنگ غربی نسبی است ومتناسب با منافع آنها جهت گیری اخلاق هم تغیر می کند در حالی که اخلاق اسلامی مطلق و خوبی و بدی و شر وخیر در هر زمان و مکانی تغیر ماهیت نمی دهد.
سوال اصلی نویسنده این است که اگر قرار باشد سند تحول بنیادین آموزش وپرورش،نقشه جامع علمی کشور و نقشه مهندسی فرهنگی کشور را در تدوین برنامه درسی مد نظر قرار بدهیم،جایگاه بیانیه ارزشی سند تحول(فصل دوم صفحات15-19)و نقشه جامع علمی کشور (فصل اول صفحات9-11)و نقشه مهندسی فرهنگی(فصل دوم صفحات 11-15)وساحت های ششگانه تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی،تعلیم و تربیت اجتماعی و سیاسی ، تعلیم و تربیت زیستی و بدنی، تعلیم و تربیت زیبایی شناختی و هنری، تعلیم و تربیت اقتصادی و حرفه ای ونیز تعلیم و تربیت علمی و فناوری منطبق بر نظام معیار اسلامی و مبانی وارزش های برگرفته از قرآن کریم و عترت معصومین علیهم السلام و نیز زیرنظام های مربوط به این ساحت ها در سند تحول بنیادین و مولفه های پنجگانه در برنامه درسی ملی شامل: ساختار،هدف،محتوا،روش و ارزشیابی و عناصر پنجگانه تعقل وتفکر،ایمان، علم ،عمل و اخلاق و تاثیر طولی وعرضی آن در چهارعنصر ارتباطی شامل ارتباط با خود، خالق، خلق و خلقت که به صورت طولی مرتبط با مبانی و اصول می باشند ونیز اهداف کلانی که در اسناد بالا دستی بیان شده چگونه می توان این همراستایی با اهداف غایی را نسبت به اهداف کلی،اهداف راهبردی ،اهداف عملیاتی و اهداف اجرایی مرتبط نمود؟که عدم رعایت این پروسه مهم در برنامه درسی ما را از غایت اصلی که رسیدن به حیات طیبه و قرب الهی می باشددور خواهد نمود که در این صورت خلل جبران ناپذیری بر هویت یابی،استقلال و باورهای اعتقادی و ملی نسل آینده این کشور وارد خواهد نمود.
نویسنده مقاله کاملا به تعاملات بین المللی و بویژه برنامه درسی بین المللی اعتقاد داشته زیرا که برنامه درسی بین المللی با سابقه تاریخی در تمدن ایران کهن وتمدن اسلامی ازدانشگاه جندی شاپوردر حدود2400سال قبل تا نظامیه بغداد ونیز ربع رشیدی تبریز تا عصر معاصر وجود داشته و ایران اسلامی از طلیعه داران این مهم در تمدن نوین اسلامی است واینکه مسئولین باید در صیانت از فرهنگ، تمدن واسناد بالا دستی و بویژه طرح آن در مجامع بین المللی به گونه ای عمل نمایند که در آینده الزام و تعهدی خلاف اهداف غایی تعلیم و تربیت بوجود نیاید.
«و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...